به نام زندگی
سلام حوصله کن تا آخرش بخون فقط پنج دقیقه وقت بذار برا این خطها بعد هرجا خواستی برو خب بذار ازت یه سوال بپرسم برای شروع خوب دوروورت رو نگاه کن همه ی وسایلت سرجای خودشه ؟ هرچیزی که فکر میکنی صاحبشی برای تو بهترینه یقینا همه چیز سرجاشه واگه چیزی هم گم شده تو فکر پیداشدنش هستی یه سوال دیگه هم دارم به نظرت گم شدن فقط مخصوص وسایل مهم وشخصی آدمه ؟ البته ناگفته نماند گاهی آدما هم گم میشن ولی کمتراز وسایل شخصی ! به نظرتو ممکنه تو این دنیا چیزای دیگه ای هم برا گم شدن وجود داشته باشه ؟خوب به این حرفم فک کن برا چند لحظه بعد برو خط پایین . . . خب حالا که فکر کردی یه چیزایی میگم تا بیشتر متوجه بشی احساس ما آدما دقیقا مث اتاق شخصی ماست پراز وسایل البته نه اون وسایلی که تو فک میکنی مث میز وصندلی نه اتاق احساس تو پراز دوست داشتن ها وتنفرها وانتخابها یی که بعضیا جاشون تو اون اتاقه بعضیا هم وقتی وارد اتاق شدی از بیرون واردش شدن مث مهمون ناخونده بعضی چیزا جاشون خالیه وبعضی چیزا گم شدن اگه خوب نگاه کنی اولین چیدمان اتاق تو رو خدا میچینه وخیلی بکرودست نخوردست وفقط با احساساتی پرشده که جز موج مثبت ولبخند وشادی چیزی نیست وبهترینه حس خوبی مث مادر پدرخانواده اما وقتی یاد میگیری این اتاق یه دربه بیرون داره دیگه خیلی مهمه که اتاق احساست رو چه جوری بچینی که بهترین باشه این موضوع دقیقا مث موضوع اتاق ووسایل شخصیته هیچ کس اتاق شلوغ وپراز وسایل رو دوست نداره حالا تو بگو !! اتاق احساست رو با چی پرکردی ؟ دیوارای اتاقت چه رنگیه؟ چقدبا اتاق احساست راحتی؟ پنجره احساست رو به کجا باز میشه؟ چندتا صندلی خالی تو اتاقت هست برا قضاوت وجدانت ؟ چه چیزای مهمی تو اتاقت بودن که فکرمیکنی گم شدن؟ برا عقلت هم صندلی خالی گذاشتی؟ چندروز تو هفته از صمیم قلب وباروی باز از عقلت دعوت میکنی روی صندلی شخصیش بشینه وراجع به اتاقت نظربده؟ این مطلب ادامه دارد...... موضوع مطلب : |
|